[قسمت ۱]؛
سرزمین مادریم، اه چه ساده باوریم
بزن باز بلند میشیم رو پاییم مادری
کی میگه کافریم؟ خدا بزرگه بش میگن کریم
میگن رحیم واس همینه میسوزه اورشلیم. هان؟
بهتره زیادی توش نریم نگن سیاسی گوش ندین
من افتخار گرگام. وصله بند نافم به تهران
اونجا که زیاده توش فقیر
خیاطی یه طبّه، اعتبار مردم دوختنی
هرگز تن نمیکنم لباس چرک ارتش
به وقتش حق دشمن رو کف دستش میذاریم
با اینکه جنگ و نارنجک عینهو کک و کرک میمونه
سخته درد ترکش. آه
میچکه بارون آروم آروم، خون میزنه بیرون از ناودونامون
میچرخه دنیا وایستادیم ما سر جامون
یه نکته، کوتاهه آسمون بمون تو سجده
وطن یعنی قهرمان مرده
زوزه گرگ زخمی پشت جلد لوس گربه
یعنی انقلاب به قیمت خون تو که
زخمای خفیفت آخرش پر میشه با مقام و رتبه
وطن یعنی درد، یعنی از آزادی حرف زدن با صد تا مرز
یعنی سختی یعنی زنجیر یعنی مرگ مرموز تختی
یعنی هیچ لطفی بیریا نی
یعنی کلاش روسی، بمب شیمیایی
اصلاً وطن کجاس؟ یه مرز کاغذی؟؛
صدای تیک و تاک بمب ساعتی؟؛
کالبدهای پاره پوره، باطنهای پاپتی؟؛
از داخل فاشیست، نما وعدههای خاتمی؟؛
قسم به هر خدایی که ناظره
که شاهده یا حتی غایبه
واضحه علنی شه جنگ رنگی تهش یه تابوت دسته جمعیه
میشیم بسته بندی پس دیگه بسه تقسیم
؛[همخوان]؛
سرزمین مادری، اه چه ساده باوریم
به عشق داوری قلبی ساختیم آهنین
سرزمین مادری، اه چه ساده باوریم
به عشق داوری قلبی ساختیم آهنین
نژاد آریایی، نژاد برتریم
نژاد پرستیم پس ز سگ پست تریم
؛[قسمت ۲]؛
قشنگه زندگی، هه چرند نگین
از الف تا یش رو ورق زدیم…؛
؛…کتابای الهی رو، همشون تلهس عزیز
نه نشده نازل واسه کنترل بهتر جسم و فکر و مایه
ناگفته نمونه بزن به افتخار…؛
؛…اونی که خونشو ریخت به پای اعتقادش…؛
؛…تا شاید رشد کنه کمی
زمین داره مرد کم مثل حسین و مسیح
قصدم ارشاد نیست
حقیقت میزبان تو مخم جای انکار نیست
نمیخوام از فقر سیاسیمون پول و پله…؛
؛…بزنم به جیب بری به رفیقات بگی دیگه فهمیدم چه خبره
دنیا یه زندونه که همهمون توش حبسیم
مثل بچه از جناح نظام باس پوشک شیم
سر خط خبرها موشک، مین، تیربار، پر دیوار، پر بیمار
لیوانتو بیار ببین میریزیم توش چیا
روسیاه میری خونه لش رو خوشخوابا
زومه سمت غرب همه بشقبا
خوبه، حداقل پر میشه دخل خشکبارا
یه کانال سیاسی، یه مشت بالا
نیازی به فراگیری ریاضی نداری واسه شمار کشتارا
غم رو به وضوح میبینی از رخ دادا
وقتی جنازه چشمگیره
مینویسم تا پیرهن کاغذ مشکی شه
سپاس از کسی که سلاحش فقط یه صداس
وطنش زمینه، نیس برده ی نژاد
پرچمش نی یه تیکه پارچه رنگی
فدائی به وقایع ریتم میده ولی نه واسه اینکه باش برقصی
نه واسه اینکه بترسی بلرزی
باس فکر کنی بفهمی
بفهمی وطن فقط یه حسه
یه اسمه تو قصه
روسپی دوجنسه
یعنی یه جفت سینه بدون شیر
دو تا تخم و یه دونه کیر
؛[همخوان]؛
سرزمین مادری، اه چه ساده باوریم
به عشق داوری قلبی ساختیم آهنین
نژاد آریایی، نژاد برتریم
نژاد پرستیم پس ز سگ پست تریم