اون همه ترانه
شعر عاشقانه
دیدی همه حرف بود و حالا حرفات تموم شد
اون همه آرزو
اون همه های و هوی
دیدی مثل یه خواب کوتاه تموم شد
گفتی با تو بودن
یعنی زنده بودن
حالا میگی عمرم حروم شد
جوونیم تموم شد
پیر شدم وقتم حروم شد
سایه های تردید
روی باغ امید
این جغد شوم جدایی که میخونه
تو کویر غرورت
بگو غیر تنهایی
آخر این قصه واسه تو چی میمونه
بعد هر بهاری نوبت خزونه
بهار عشق ما چه زود تموم شد
نوبت فصل خزون شد
به عشق تو اسیرم
میگفتی بی تو من میمیرم
حالا میگی فکراتو کردی نظرت عوض شد
تعبیر مهربونی
شعر آسمونی
چه زود و چه ساده اسمش هوس شد
گفتی با تو بودن
تا ابد تا همیشه
حالا میگی عاقبت نداره
تقصیر من نیست
کار روزگاره
روزای آفتابی
شبای مهتابی
مثل نقشه روی آب، نمیمونن
قناری های مست
گرفتار قفس
اگه باش ندیگه آوازی نمیخونن
حالا میخوای جدا شی
تو آسمون رها شی
دلم مال تو
روحم مال تو
هر جای دنیا که باشی