تنها امید من ک ناامیده
امید من دوباره ته کشیده
لحظه ب لحظه فکر ناامیدی
این لحاظت امونمو بریده
اون ک میگفت با دستای دل من
از قفس بی کسی آزاد شد
چی شد ک با گریه من شاد شد
با شبنم اشک من آباد شد
از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم
خواستم دلم یگوشهای بمیره
خسته شدم چه انتظار سختی
یکی بیاد جون منو بگیره
قلب من از تپیدنش خسته شد
نبضم با ضربههای معکوس مرد
قلب من از خستگی خوابش گرفت
این دل ناامید و مایوس مرد
شاید صدای زخمی دل من
مرحم زخمهای دل تو باشه
شاید ک قصه جدایی من
نظاره هیچکی از کسی جدا شه
از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم
خواستم دلم یه گوشهای بمیره
خسته شدم چه انتظاره سختی
یکی بیاد جون منو بگیره
قلب من از تبیدنش خسته شد
نبضم با ضربههای معکوس مرد
قلب من از خستگی خوابش گرفت
این دل ناامید و مأیوس مرد