شب تو سیاهی نگاهت رنگ مرگ عمق راهت
ای غم بی در و پیکر
آشنا با بد و بدتر
تن من زخمی دست تو نمیشه
قعر گوری واسه من تا به همیشه تو قصه گوی شب تاریک منتظر تو ته دره
چش به امید سقوطم گرگ بد دشمن بره
حالا که مرثیه خون قتل گلهام
شب و از تو پس می گیرم واسه فردام
مردمم اگر چه مردن
سر به تیغ تو سپردن
شرم تاریخ رو جبین
کی شکسته کی غمینه
با یه مشت شعر و ترانه
با تو که نمیشه جنگید
آخه تو قاضی شرعی
پیش تو نمیشه رقصید
حالا که مرثیه خون قتل گلهام
شب و از تو پس می گیرم واسه فردام