چه بی رحمه دلِ سنگ زمونه
نپرس از سینه ام دریای خونه
منو گذاشته رفته بی بهونه
دیگه رفته که دل تنها بمونه
میدونه خونمون خالی میمونه
ولی گفته که رفته تا بمونه.
چه بی رحمه دلِ سنگ زمونه
نپرس از سینه ام دریای خونه
میگه خسته شده از عشق با من
خدا نذار که شعر عشقو با کسی بخونه
باید یادم بره حرفای خوبش
خیلی سخته خدا خودش میدونه
چه روزایی که خونه با صفا بود
همه جا رو لبا آوازه ی اون عشق ما بود
خدایا خیر نبینه اون کسی که
چشش دنبال عشق ما دوتا بود
خدایا خیر نبینه اون کسی که
چشش دنبال عشق ما دوتا بود.
حالا رفته که دل تنها بمونه
خدا کاری بکن برگرده خونه
چقدر تنها شدم با خاطراتش
خداجون کاری کن
یادم بمونه.