نگاهی عمیق به تقویم سر رسیدش
فهمید وقت تفریح سر رسیده
سردرگم، تو کوچه ها سرگردون
کاش میشد خدا قدیمارو برگردونه
گذشته هایی که تو زمان حال مرده
جوونی که تو چشماش یه فرد سالخورده
و اون قربانی منم که حالا تقریبا باختم
از آدمای اطرافم اهریمن ساختم
از پدر مادر هیچ خیری وقتی من نبینم
انتظار داری دیگرانو اهریمن نبینم
عشق از کجا ببینم من با دو تا چشم
از پدر مادری که میخوان جدا بشن
به ما که رسید دنیا دهن باز کرد
درد رو ریخت رو سرم و منو برانداز کرد
من تو دلم از شما داشتم تصویر باهم
تیکه پاره شدم از این تصمیم ناحق
وقتی دنیا اینو میخواد که مخصوصا بسوزم
چیکار کنم؟ دلمو با ناخن سوزن بدوزم؟
این دفعه منم که دارم شما رو نصیحت میکنم
من یه مرده ام که دارم دائما وصیت میکنم
یه بارم دنیا رو از نگاه من ببینین
یه بارم شده پای صدای من بشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینین
بیاین دستامون رو در کنار هم بگیریم
یه بار دنیا رو از نگاه من ببینین... یه بار
پای صدای من بشینین
بیاین به خاطر هم یه راه حل بچینیم
بیاین دستامون رو کنار هم بگیریم
میخوام بدونم شما چه کاری برام کردین؟
به جز اینکه فردای منو خراب کردین
نمیخوام برم پی مواد و خلاف سنگین
ولی به خدا یک خطه صافه نوار مغزیم
نه ناله نه داد و هوار نداره تاثیر
دوای شبای تباهم تمام مستی
منو یادتون رفته خیلی حواس پرتین
امید منو شما نقش بر آب کردین
من دیوانه وار تشنه نوازشم
نمیخوام منو دعا کنین تو نماز شب
تو خواسته هامو، همه ی نیاز ها رو دیدی
بگو جواب این فرزند بی آزارو میدی؟
بابا تو بت منی، یعنی تو خود منی
حال میکنم وقتی میبینم دور همیم
بدون شما تنها و دریغ از یک دوست
به خودم میگم تو آتیش حقیقت بسوز
یه بارم دنیا رو از نگاه من ببینین
یه بارم شده پای صدای من بشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینین
بیاین دستامون رو در کنار هم بگیریم
یه بار دنیا رو از نگاه من ببینین... یه بار
پای صدای من بشینین
بیاین به خاطر من یه راه حل بچینیم
بیاین دستامون رو کنار هم بگیریم
خیلی وقته این سوال توی مغزمه از قدیم
چرا؟ چرا رفتین تو اون محضر لعنتی
سوال که نه کلی عقده تومه
که تو شبای تنهایی مثل جغد شومه
من یه جوون ضعیفم دلم بی طاقته هنوز
چرا اینجام وقتی نداشتین لیاقت منو
باشه بالا سر منم یکی هست ببین
منو از خدا گرفتی میخوای به کی پس بدی؟
به این جماعت گرگ؟ این امانت توست
مادر این ثمر بیداری شبانته خب
چقدر جلوی دیگران بخوام رازداری کنم؟
چقدر من توی دستای شما پاسکاری شدم؟
چقدر از ترس بعد جدایی توهم بگیرم؟
چقدر دیگران منو به چشم ترحم ببینن؟
منو ببین یه بیمارم، یه بیتاب یه غریب
بچه نیستم واسه گریه هام یه تیتاپ بخری
مادر قصه هات بودن واسه ما دوای درد
آخرش میمردن همه ی آدم های بد
با طلاق شما منم میشم آدم بده
بیا خوبی کن و بد بودنو یادم نده
نه که فک کنین تو این قصه بد شدن
نه... اصلا شاید نباید این حرف ها رو میزدم
شاید جدایی تنها راه نجات زندگیتونه
شاید به جایی رسیدین که نمیتونین با هم ادامه بدین
شایدم... نمیدونم
Lyric by Hadi
hadiunited95@gmail.com